جستجو
بیابان طبس، بهترین راوی معجزه ای است که دل تاریخ را به لرزه در آورد.
تفسیر آیة « و مَکَرُوا و مَکر الله و الله خیرُ الماکرین » را باید از کویر تفتیدة طبس پرسید؛ بیابان خشک طبس، تبلور مرصاد الهی شد برای گرگ های در کمین نشسته ای که راوی سیاه مرگ بودند.
از بحث هاى مهم قرآنى که به جنبه هاى ویژه اى از نصرت الهى اشاره دارد، امدادهاى غیبى است. اصولاً از نظر جهان بینى اسلامى، هستى و واقعیتهاى زندگى به مسایل مادى و طبیعى محدود نمىگردد، بلکه هستى به دو عالم غیب و شهود یا نهان و آشکار تقسیم مىشود. برخلاف آن که عالم طبیعت به وسیله زمان و مکان حدودى پیدا مىکند و به قوه و استعداد، حرکت و تکامل بستگى دارد، عالم غیب منحصر به این ابعاد و محدودیتها نمىباشد و از واقعیتى مطلق منشأ مىگیرد.
البته باید این حقیقت را هم دانست که تمامى موجودات به حمایت و امداد غیبى نیاز دارند و تدبیر امور جهان هستى در عالم غیب صورت مىگیرد. در زندگى بشرى به یک سلسله مددهاى غیبى اى برمىخوریم که مؤیّد لطف و عنایت الهى به یک اجتماع یا فرد خاصى است. بدیهى است که این حمایت هاى غیبى گزاف و بدون قید و شرط و خارج از سنت الهى نمىباشد، بلکه بر اساس شایستگىها، لیاقتها و فراهم بودن شراط ویژه، آدمى مشمول الطاف مخفى پروردگار خویش قرار گرفته و خداوند او را در گرفتارىها، ظلمتها و شداید مدد مىنماید:
«والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» سوره عنکبوت، آیه 69
امداد خاص خداى متعال نسبت به آنان که با صدق و اخلاص قدم در طریق حق نهادند و سعادت اخروى و رضایت پروردگار عالم را وجهه همت خویش قرار مىدهند به توفیق الهى تعبیر مىشود. بدین معنا که همراه با سعى و تلاشى که انسان از خود بروز مىدهد خداوند نیز اسباب و شرایط را چنان فراهم مىسازد که او آسانتر به مقصد برسد. این سنت، اختصاص به افرادى دارد که طالب حق اند. منتها باید توجه داشت که گاهى اسباب و علل ظاهرى در کنار هم گرد مىآیند و نیل به مقصود را تسهیل مىکنند و گاهى لطف الهى به شکل یک امداد غیبى و باطنى شامل حال اهل ایمان مىگردد و کارهاى دشوار با اتکاء به آن نصرت باطنى پوشیده از انظار بسى سهل و آسان مىگردد. این قبیل امدادهاى غیبى که اراده اهل ایمان را تقویت کرده و آنان را به تحقق آرمانهاى خود موفق مىدارد، هم به شکل فردى و هم به شکل اجتماعى مىتواند تجلّى کند. چه بسیار امت هایى که با تجهیزات و نیروهاى اندک به عرصه مبارزه با باطل قدم نهادند و با نیروهاى غیبى، جبهه آنها تقویت شده و بر خصم خود فائق آمده اند:
«کَم مِّن فِئَةٍ قَلِیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثِیرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ» سوره بقره، آیه 249
اگر جامعه اى درست حرکت کند و در مسیر حق گام نهد، خدا یاریش مىکند:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَاءتْکُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا وَجُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا وَ کَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرًا» سوره احزاب، آیه 9
معناى توکل نیز این است که آدمى سبب و علت را در امور ظاهرى نبیند و انسان متوکّل کسى است که در ضمن آن که به اسباب و علل ظاهرى توجه داشته و به آنها دست مىیابد، ولى به آنها اعتماد کامل ندارد و مىداند که عواملى ناپیدا با اراده الهى کارسازترند. براین اساس اگر امور ظاهرى به انسان متوکّل و مؤمن خیانت کرد یا دشمن او را غافلگیر نمود، با وجود توطئه هاى حساب شده متجاوزان باز آن عوامل مخفى الهى به یارى این انسان متکى به خدا مىشتابند و ضمن یارى کردن او، حیلههاى دشمنان را خنثى و بىاثر مىسازند. از این رو در آخرین آیه از سوره بقره از زبان مؤمنان آمده: «انت مولانا فانصرنا على القوم الکافرین»
از این آیه برمىآید که نتیجه و مقتضاى ولایت خداوند بر مؤمنان، نصرت و امداد آنان است.
اگر به حوادث و جریانهاى انقلاب اسلامى نیک نظر افکنیم و با ژرف اندیشى مسایل آن را بازخوانى نماییم به وضوح مشاهده مىکنیم که الطاف الهى توطئه هایى را نابود کرده که هر کدام از آنها به تنهایى قادر بوده اند یک نظام اجتماعى و سیاسى را از بین ببرند؛ مثلاً موضوع نزاع داخلى و شورش ناحیه اى که در اوایل پیروزى انقلاب اسلامى از گوشه و کنار سرزمین اسلامى ایران شعله ور مىگردید، گاه از کردستان و در مواقعى از ترکمن صحرا، خوزستان، بلوچستان و آذربایجان سر بر مىآورد که اگر پشتیبانى خداوند از امت به پا خاسته ایران به رهبرى امام خمینى نبود، تضعیف و تحلیل نهضت اسلامى را به دنبال مىآورد. جریانهاى گوناگون فکرى، حزبى و قومى به بهانههاى ملى گرایى، حمایت از مردم، جانبدارى از محرومان و ادعاى دموکراسى و آزادى که از سوى ابرقدرتهاى شرقى و غربى تغذیه فکرى و ارائه مىشدند، در پى آن بودند و هستند که مسیر اصیل اسلام ناب محمدى را که ستون هاى اصلى انقلاب اسلامى بر آن استوار گردیده مخدوش یا منحرف کرده و به سوى ابرقدرتها بکشانند و شعار قرآنى انقلاب را که نه شرقى و نه غربى بوده از تاب و توان بیندازند که با حمایت الهى نقشه هاى مزبور نقش بر آب گردید.
مصداقى بر سوره فیل
بسم الله الرحمن الرحیم * أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ * أَلَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ * وَأَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْرًا أَبَابِیلَ * تَرْمِیهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّیلٍ * فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَّأْکُولٍ. سوره فیل
شبانگاهان که شب تیره بر پهنه زمین گسترده شد، ابرهه سوار بر فیل و همراه فیل سوارانش با تمامى توش و توان و ساز و برگ، عزم ویرانگرى خانه خداى کرده و به سوى کعبه روانه شد. سپاهیانش متکبرانه سایه شوم خود را بر هر راه و مسیرى در صحرا و بیابان افکندند. در آن لحظات حساس نه کسى را یاراى ایستادن و نه فردى بیدار بود، جز مردى کهن سال، دل سوخته و بیدار از سلاله پاک ابراهیم خلیل که در دل شب به نیایش ایستاده و این گونه با معبود خویش زمزمه مىکند:
اى خداى کعبه اگر این سرزمین را به لطف خود کرامت و قداست بخشیده اى تا در آن بر سر هر مناره و مأذنه بانگ پرستش تو بلند باشد، پس حافظ و نگهبان آن باش که صاحب این خانه تو هستى.
چنین شد که خداوند بر آن سپاه فرو رفته در غفلت و غرور، ابابیل را با سنگ هایى از جنس گل فرستاد که به سویشان پرتاب کرده و آنان را همچون برگهاى خورده شده از درون و برون متلاشى نمود. کید و حیله آنان را به تباهى و نابودى کشانید و آنها که تصور مىنمودند تمامى اهل زمین مقابل قدرت و ساز و برگشان تسلیم اند دیگر باره دیدند آنچه بر سرزمین ایران حاکم است ایمان مىباشد و آنچه خود به آن اتکا دارند جز آهن خُرد شده و پوسیده چیزى نیست و خدا خواست این بارقه الهى باقى بماند تا آن روح قدسى، خمینى کبیر - که حرکت انبیا و اولیا را استمرار مىبخشید - در پرتو این نور الهى به قیام «الله اکبر» ایستاده و جهانیان رابه اعجاب و شگفتى وا دارد. شرق و غرب را در بهت و تحیّر فرو برده و به همگان ثابت کند: «امریکا هیچ غلطى نمىتواند بکند».
آنچه در طبس گذشت با تمامى زوایاى حرکت و انجام، بدون شک مصداقى دیگر بر سوره فیل بود و چهارم اردیبهشت 1359 یوم الفیل دیگر و کارتر، مظهر استکبار جهانى و ابرهه اى دیگر. بدین گونه عنایت، لطف و رحمت الهى بر مؤمنین گسترانیده شد.
آنچه در این ماجرا گذشت نه یک واقعهاى ساده و زودگذر و فراموش شونده بود - آن چنان که عوامل نفاق داخلى کوشیدند تا خاموشش گذارند - بلکه تمثیلى و تذکرى است ماندگار براى کسانى که با چشمان و دلهاى خویش جز آنچه هست هم مشاهده کرده و مىشنوند و اعتقاد دارند که تذکر دیگرى بود بر اثبات قدرت لایزال خداوندى و سستى عزم دشمنان خدا.
آن شب هنگامى که مردم ایران در خواب به سر مىبردند، چندین هواپیما و هلى کوپتر امریکایى با آرم ارتش ایران، حمل نفرات و تجهیزات جنگى قصد داشتند در اطراف تهران بر زمین نشسته و چندین نقطه حساس و حیاتى را نابود کنند.
راستى اگر خداوند تبارک و تعالى به انقلاب اسلامى، رهبر و مردم ایران عنایت ویژه اى نداشت، این تهاجم وسیع که از ماهها قبل تدارک دیده شده و به میزان قابل توجهى براى آن نیرو و وقت صرف شده بود به این سادگى و با توفانى از شن خنثى نمىگردید. به راستى اگر آن دانه هاى کوچک شن جلو دید خلبان هواپیما را نمىگرفت و آن برخورد و آتش سوزى به وجود نمىآمد، چه کسى توانایى آن را داشت که از اجراى این نقشه شوم و گسترده جلوگیرى کند؟
چنین بود که شنهاى کوچک بیابان بر نشانه هاى بزرگ قدرت مادى مستکبران فائق آمد و مسلمانان مشاهده کردند که خداوند با هواپیماهاى غول پیکر جنایت کاران چه کرد و چگونه کیدشان را تباه نمود و مزدورانشان را روسیاه ساخت.
اگر استکبار جهانى در مقابل نظام اسلامى ایران ایستاده و با هزاران نیرنگ با انقلاب اسلامى مبارزه مىکند بىجهت نیست، زیرا هرگز بدینسان تحقیر نگردید و به این اندازه طبل رسوائیش نواخته نشده بود.
امریکا چنین در سر مىپرورانید که کسى را یاراى کوچکترین توهین و تحقیر و رویارویى با او نمىباشد، ولى با پیروزى انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمینى این بت موهوم، شکسته شد، به ویژه پس از منهدم گردیدن امریکا در جریان حمله چتربازانش به ایران آن چنان ضربه اى خورد که به قول جیمى کارتر: هنوز هر شب کابوس شکست طبس را مشاهده مىکنم.
متأسفانه مسلمانان جهان و سایر ملتها با وجود رسوایىهاى گوناگون استکبار جهانى موفق نشده اند که قدرتهاى پوشالى را به زوال بکشانند و در مقابل آنان جبهه اى واحد و کارساز تشکیل دهند، زیرا کمتر به قوه ایمان و نیروى الهى اتکا دارند. در اعمال و رفتار نیز آن گونه نبوده اند که زمینه هاى امداد الهى و نصرت حق را فراهم کنند تا به مدد غیبى بر جنود باطل غلبه یابند، ولى امت مسلمان ایران در چندین عرصه ثابت نمود که در مقابل هر قدرت شیطانى پیروز خواهد شد. بنابراین هرگونه بیم و هراس از جانیان جهانى از سستى ایمان و تزلزل باورها حکایت دارد.